نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - حبیبه رمضانی
خاطرات حبیبه رمضانی-ایثارگر کرمانشاهی؛
پاهایم را خیلی وقت قبل، خدا برای فرشته ای امانت گرفته بود. من فلج مادر زاد بودم. برای همین نمی توانستم روی پاهایم بایستم و از کشورم دفاع کنم. برادر سهراب منوچهری همیشه صبح ها می آمد و وقتی می دید من نمی خندم و غمگین ام می گفت: " جنگیدن همیشه، پا نمی خواهد...عطر نان هایت را ببین. از حالا من لبخند رزمندگان و شادی شان را می بینم." نه جنگیدن همیشه...
کد خبر: ۴۲۳۹۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۱